1. روزی حضرت امام صادق (ع) نشسته بودند که یکی از مومنین آن زمان به نزد ایشان آمد و خیلی ناراحت بود امام فرمود برای چه ناراحت هستید ؟ آن فرد پاسخ داد ای پسر رسول خدا(ص) من یکی از دوستان شما هستم برای همین حکومت بنی عباس و عوامل آن ها خیلی مرا اذیت میکنند و حتی مغازه من را هم بسته اند و دیگر هیچ کس از من چیزی نمیخرد و من در تنگنا قرار دارم چاره چیست ای امام من ؟ امام فرمودند ای مومن من یک سوال دارم آیا دنیای ما همین دنیاست یا روز آخرت است؟ فرد پاسخ داد برای ما شیعیان این دنیا فانی است و زودگذر.و روز آخرت که جاویدان است برای ما میباشد.امام فرمودند در روز قیامت اهل جهنم طلب آب میکنند ولی اهل بهشت پاسخ میدهند ما یک قطره آب نمیدهیم زیرا شما از زیانکاران بودید خب پس در دنیای ما که همان روز قیامت میباشد حتی یک قطره آب هم به کافران نمیدهیم ولی در این دنیا که متعلق به کافرین و فاسدین هست و هر کاری که دلشان میخواهد انجام میدهند ما هم آب مینوشیم و غذا میخوریم و امرار معاش میکنیم هر چند به مقدار ناچیز. پس باید خدا را شاکر باشیم . امام فرمود در این دنیا آن ها هر کاری که میخواهند انجام میدهند ولی برای ما شیعیان فرق میکند و اعمال ما باید برای رضای خدا باشد ولی در آخرت ما پیروز هستیم و آن دنیا جاویدان است و هر چیزی را که بخواهیم برای ما فراهم است.آن فرد بعد از شنیدن این سخن آرام گرفت و گفت ای امام من را از ناراحتی بیرون درآوردی خدا انشاءالله ناراحتی شما را از بین ببرد و مشکلات شما را که امام امت هستید حل کند و آن فرد خواست از جایش بلند شود و برود ولی امام فرمود کجا میروید؟ فرد پاسخ داد میروم خانه. امام فرمود خیر اجازه نمیدهم شما الان محتاج و نیازمند هستید من این کلام را گفتم که قلبت را آرام کنم ولی جسمت را هم باید آرام کنم و سپس ایشان به خادم فرمود ای خادم چقدر پول(درهم) مانده است؟(امام به فقیران کمک میکردند) خادم  گفت چهار هزار درهم  .امام فرمود همه پول ها را به این فرد مومن ببخش زیرا این فرد از دوستان ما اهل بیت(علیهم السلام) است و نباید محتاج باشد و سپس امام تمام پول ها را به فرد  عطا کرد و آن مومن خیلی از امام تشکر کرد و رفت.